رادمان فخاریرادمان فخاری، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

بنام خداوند مهربان.می نویسم برای پسرم رادمان

این روزهای مامان ورادمان

1391/9/20 0:33
نویسنده : مامان سمانه
195 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.به پسر گلم ودوستای مهربون.اینروزها یعنی روزهای اخر پاییز  برای من وشما یک حال وهوای دیگری داره.با سرد شدن هوا بابا بیشتر پیشمون هست هر چند که این چند روزبه خاطر تعمییر خونه یکمی گرفتار هست ولی در کل بیشتر می بینیمش.هفته ای دو روز میریم کلاس مفاهیم ریاضی که تو یک پست جدا انشالله تو فرصت مناسب راجع به کلاس مینویسم.از بیشتر خونه بودنمون استفاده کردم وبه طور جدی پرژه از پمپرز گیری رو شروع کردیم احساس کردم که دیگه اگه بیشتر از این بگذره شاید دیگه خیلی دیر باشه وبه طور جدی تصمیم رو گرفتم الان سه دوز هست که دیگه پمپرز نمیشی بعد از اتمام پرژه حتما بازم مینویسم از نتیجش میدونم که موفق میشیم فقط یکم صبوری لازمه.دیگه کم کم دارم به بد غذایت عادت میکنم نمیدونم چرا حتی به خوردن تنقلات هم حتی علاقه نشون نمیدی اگه بخوری هم خیلی کم.میبرمت سوپر مارکت میگم چی می خوای میگی شیر میگم یه چیز دیگه انتخاب کن میگی نه فقط شیر.جالبش اینجاست که دوساعت قبلش خونه هم شیر میل کردی بقیه مادرااز اینکه بچشون شیر نمیخوره گله دارن در مورد من برعکس هست حتما باید خوشحال باشم که حداقل به یک چیز وابسته ای که مفید هستش .چند وقتی هست که حسابی وابسته به موبایل من شدی وهمش میگی بازی کنم همه بازی هاشو بلدی من فقط موبایلم رو از فقل باز میکنم بقیش با خودته کاملا واردی که کجا بری چه بازی بیاری تو فکرم این عادتو از سرت بندازم ولی چطوریشو هنوز نمیدونم.عادت استفاده از تبلت اونم شبا تو تخت رو کم کردیم با خوندن کتاب ولی این یکی یکم سخت تره. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)