رادمان فخاریرادمان فخاری، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

بنام خداوند مهربان.می نویسم برای پسرم رادمان

چرا شب شد

1392/6/3 2:20
نویسنده : مامان سمانه
1,018 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

بعد از ظهر که دیگه هوا تاریک  میشه شاکی میشی که چرا شب شد وکلی نق میزنی منم همیشه میگم شب که خوبه هوا خنک تره میتونیم بریم بیرون وچند روزی من میرفتم تو نقش ماه وبهت میگفتم گه چرا باید بیاد وشب بشه .حالا امروز از صبح گیر دادی که چرا شب نمیشه ومن امروز نقش خورشید بودم واینکه وجودش چقدر برامون لازمه عاشق اینجور قصه گفتایی .

اینم رادمان بعد از مدتها مشغول آرد بازی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان فهيمه
1 شهریور 92 9:00
عزيزم چه خوشمزه بهانه ى شب و روز رو ميگيره،از وقتى هوا گرم شده ساينا همش دلش ميخواد شب باشه كه ببريمش پارك،هر شب ميگه مامان هوا خوب شده سرسره ها ديگه داغ نيست پاشو بريم پارك
ریحانه
1 شهریور 92 16:40
تولدت مبارک عشقم.. وای که چه قدر نازی!!!!!
مامان فهیمه
24 شهریور 92 10:36
سلام عزیزم اگه فرصت کردی یه سر به وبم بزن یه پست واسه دوستام گذاشم میخوام بخونی رادمان گلمو ببوس
عمه ی سروش
5 مهر 92 15:32
سلام،ما تازه با کوچولوی شما آشنا شدیم.اگه دوست داشتید به ما سر بزنید


سلام عزیزم چرا که نه حتما بهتون سر میزنیم
غزل
9 آبان 92 15:54
چه قدر جالب!منم وقتی کوچیکتر بودم عاشق ارد بازی بودم