رادمان فخاریرادمان فخاری، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

بنام خداوند مهربان.می نویسم برای پسرم رادمان

مهمونی وپارک

1391/5/6 4:53
نویسنده : مامان سمانه
141 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب خونه باباجی افطار دعوت بودیم تو وبابا زودتر رفتیید ولی من کار داشتم دیر تر اومدمبعد از خوردن افطار بابایی که می خواست بره مغازه منم کاری برام پیش اومد اومدم مجتمع شما هم تو ماشین خوابت رفت برنامه خوابت کاملا بهم خورده.یه نیم ساعتی که خوابیدی بیدارت کردم اخه عزیزم اگه بیشتر بخوابی تا صبح بیداری  خلاصه تا ساعت دوازده مغازه موندیم بعد من وشما رفتیم پارک حسابی بازی کردی ساعت یک ونیم  بود که بابا اومد دنبالمون جلو مجتمع پیاده شدیم بازم منو شما تنهایی رفتیم بستنی خودیم خوب بابا کار داشت ساعت سه هم بابا کارش تمام شد برگشتیم خونه شما تو ماشین خوابت برد البته به سختی.بابا ومن سحری خوردیم والان هم دارم برای شما مینویسم.هنوز سرعت اینترنت خیلی پایینه ونتونستم عکس بزارم در اولین فرصت البته خدا کنه زودتر وضع اینترنت درست بشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان بهداد
8 مرداد 91 14:29
سلام خانومی. من از بچه داری اصلا خسته نمیشم و عاشق بچه هستم. اما چیزی که منو خسته میکنه مهمون داری با بچه هست. که اصلا هم ملاحظه نمی کنند و تمام مدت ما تو خونمون چتر باز داریم. آخه منزلمون شماله و همه تا می خوان آب و هوا عوض کنند یاد ما می افتند. دلگیرم از بی ملاحظه گی نزدیکان و دوستان. وگرنه همه چیز بر وفق مراد هست اما اگر این دوستان بگذارندمرسی که به ما سر زدید. لینکتون کردم.
محدثه
13 مرداد 91 13:28
عزیزم با افتخار لینک شدی