این روزاها
گل پسر مامان ودوستای گلم سلام.
این روزا حسابی شیرین زبونی میکنی البته بعضی وقت ها هم لج بازی .هنین که سوار ماشین میشیم میخوای رانندگی کنی ویک ریز میگی رانندگی کنم به خاطرخطر ناک بودن این کار من وبابا مجبوریم مخالفت کنیم.ولی همین که بابا پیاده میشه شما میپری پشت فرمون ومیگی:راگنگگی کنم.بعد یه نگاه به من :بریم.
من:کجا
شما:مجتمع
اسمتو برای کلاس هوش وخلاقیت نوشتم فعلا شروع نشده.
دیروز خاله راضیه مامان علی جون میگفت میخوام علی رو ببرم کلاس شنا ظاهرا کلاس شنای مادر وکودک راه افتاده منم خیلی مشتاق شدم شما رو ببرم.
بابای اسرار داره ببرمت کلاس زبان.منم تصمیم دارم اگه به کلاس هوش علاقه نشون دادی اسمتو برای زبان هم بنویسم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی