رادمان وپسر خاله جدید
سلام.یازده روز پیش صاحب یه پسر خاله جدید شدی اسمش هست شایان.
اولین باری که شایان رو دیدی بخاطر زردی زیر مهتابی بود میگی مامان شایان چرا لخت خوابیده عینک آفتابی زده.
دفعه بعد که رفتیم خونه خاله شایان لباس پوشیده وزیر مهتابی نیست میگی عینک آفتابیش کجاست؟میگم مامان شایان کیه میگی مادر جونش .البته دفعه بعد که پرسیدم گفتی خاله زینب.
چند روزی هست بد احوالی اولش فکر میکردم سرما خوردی یکم تب داشتی وابریزش بینی ولی از دیروز همش میگی دلم درد میکنه.میگم مامان چرا دلت درد میکنه؟میگی بخاطر اینکه چیزی نخوردم درد میکنه. امروز صبح زود بلند شدی میگی مامان دلم درد میکنه شربت pink بده بخورم خوب بشم(منظورت شربت سرما خوردگی که صورتی رنگ هست)میگم شما که سرما نخوردی دلت درد میکنه میگی باشه پس بریم دستشویی.
بهت میگم خدانکنه مریض بشی اگه تو مریض بشی منم مریض میشم میگی مریض شدی برو دکتر شربت پینک بخور خوب بشی.
عاشقتم فرشته ی من.